در اینجا گوش کنید.

جور دیگرم بساز
بیا این‌بار وُ هوایم باش
نان خود کنم
آری
در کوره‌ات کن وُ دوایم باش.

آب کوزه‌ام باش هر صبح
آب
که درختی سوخته می‌کشد در آوندهاش
خط رطوبتی
بازمانده از عبور حلزون بر سنگ
لبی، گردن کشیده‌ای،
دهان کویر از بوسه‌ای.

شرابم باش
بریز وُ بساز
جور دیگری اما:

بپیچ دور بازوهام، گیاهم کن
خاک گلدان شو وُ نگاهم کن
از خواب پریدم اگر
بگو «آرام!
اینَت آسمان!» وُ سر به راهم کن.

غذایم باش
چاشت ناشتای درویشی
کاسه‌ای شیری
خوان کوچکی که بر آن فرود آیم
بباران‌ام
برقص آنک
برقصان‌ام.

دست عاشق باش
به رفاقت
بردار وُ بر زخم‌ها بگذار

بخوان دوباره نامت را
نام‌های ناتمامت را:
محمد را، مژگان را
ندا وُ رضا وُ اشکان‌ را
(طنابی از رنگین‌کمان افتاده بود پایین
گرفتند وُ رفتند‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ بالا)

آنان را
که چهره‌هایشان پیدا نیست
و نامشان
به گوش دیگران آشنا نیست

بخوانان‌ام
پرده از شکل‌های دیگرت بردار
ببینان‌ام

شهادت می‌دهم، مُردم
دهان خالی‌ام، مشتم
چشم‌های بازم را
وقت برخاستن کشتم؛

تو دیدی‌ام
فریاد برنداشتم     اما      رسیدی وُ شنیدی‌ام
پریدی وُ
شکفتی وُ
چشم‌های درشتِ عشق را
به فانوس‌اندرون گرفتی وُ
ندیدمت.

نگاهم باش
جوشیدن گلویم باش
راهی به سینه‌ام بشکاف
گردی از پی‌ات می‌دود درون هوا
می‌آیم
صدای جست وُ جویم باش.


۱۳۹۶

»»» دانلود کتاب هشت نامه و سه شعر