چیزی بگو!
و لبها
به سردی تکان خوردند:
-باد خزان
***
تنهایی
از بادهای سوما هم قویتر است
پاییز
بر ساحل
***
احساس پیری
این پاییز
چرا دارم؟
در ابرها
پرندهای
***
میانِ ساقههای نیمهچینِ برنج
درنایی
پاییز
در ده
***
خزان
از همیشه متروکتر
حیاط گورستان
[Painting by Tosa Mitsuoki]