امشب در جایی از کتاب The Translation and Transmission of Concrete Poetry (انتشارات راتلج) این شعر کانکریت را از شاعری برزیلی به نام آگوستو دی کمپس دیدم.

این آقای دی‌کمپس که گویا بنیانگذار شعر کانکریت در برزیل است، برداشته شعر معروف ببر (Tyger) از ویلیام بلیک را به پرتغالی ترجمه کرده، و ترجمهٔ خودش را با متن اصلی بلیک، زیر دو تصویر یکسان از خط‌نگاره‌ای اسلامی گذاشته است. بنا بر توضیحات کتاب، آینه‌وار بودن دو تصویر از یک خط‌نگاره‌ قرار است رابطهٔ متقابل «شعر-ترجمه» را پررنگ کند. عجب! کمی بیشتر رفتم در نخ این طرح، دیدم در کتاب مذکور هیچ‌ اشاره‌ای به معنای آن نشده و فقط آمده که: «این اثر محصول قرن نوزدهم است و اشاره‌ای به شیر خدا (The Lion of God) دارد». از منبعی دیگر عایدم شد که این شکل از خط‌نگاره در اواخر حکومت عثمانی باب شده، و یکی از مشهورترین وارسیون‌های آن از سال ۱۹۱۳ به جا مانده و نام نگارنده‌ٔ آن احمد حلمی است. بر آن نوشته شده: «علی ابن ابی‌طالب اسدالله الغالب کرّم اللهُ وجهه: علی پسر ابوطالب، شیر پیروز خدا، خداوند او را آبرو بخشد».
‌ ‌‌ ‌

به ترجمهٔ شعر بلیک برگردیم. به نظرم این اثر هنری آقای دی‌کمپس بسیار هیجانی و حماقت‌بار است. مثل ذوق‌زدگی این جوجه‌آرتیست‌ها که فقط پی «فرم»اند و سطری از باجناق بروسلی را می‌گذارند کنار تصویری از شاهنامهٔ بایسنقری، و از خلاقیت دم‌دستی خود کیفور می‌شود؛ بدون این که هیچ از شاهنامه یا مکتب هرات سرشان شود. مشخص است که برای این شاعر برزیلی هم، فقط و فقط، صورت فرمال و دیداری ببر در این خط‌نگاره اهمیت داشته، و اصلاً به این فکر نکرده که محتوایی ایدئولوژیک و دینی به این خط‌نگاره شکل داده است. اگر معنای کامل این جمله کنار شعر بلیک خوانده شود، تو گویی نتیجه کار آقای دی‌کمپس از واحد بین‌المللی فرهنگ و هنر حوزهٔ علمیه آمده است: فکاهی محض: این شما و این ویلیام بلیک رمانتیک، مداح اهل بیت! یاد آن شعر بیژن الهی افتادم که ایکاروس را گذاشته بود کنار ضامن آهو و چه افتضاحی، حقاً. البته ماجرای آن شعر به کل چیز دیگری‌ست که درباره‌اش سر وقت خواهم نوشتم.

ببر!
ببر!
ای ببر!
روشن زبانه می‌کشی
در درخت‌زاران شب
So
لافتی الا علی
Nobody الا خدا
‌‌ ‌
‌‌‌ ‌‌
*
بی‌مزه‌های پیشا-پسامدرن.