نسبت شعر شفیعی کدکنی با اثر دبلیو. اچ. اودن

آی!
به کجـا روانـه‌‎ای تـو؟
قاری از سـوار پرسیـد:
درّه‌ای که پیـش داری
همـه مرگ است و تباهـی؛ همه سوز، کوره‌هـایش.
به مشـام اگـر بیایـد بـوی تنـد و تیز مرگش، لاجرم جنـون بزاید.
وقفـه‌ای به نام گـور است وُ بلندقامتـان را
جملـه رجعت سـوی آن است.

به خیالت آمـد آیـا؟—
بـزدل از روانـه پرسیـد
—که ظَلام راه گیـرد، اندر این گذرگه اینک، سرعت سـواره‌هـا را؟
و نگاه استْوارت
خبرش هسـت ز خـاری
که دمیـده جای سبزه، در مسیـر زیر پایت؟

چـیست آنچه می‌پرد هی؟—
گفت با مخاطبش، هول
—و چـه است آنچه میانِ شـاخ وُ برگ توبه‌تـوی آن‌همـه درخت جنبـد؟
از پَسَت، اشباح: خاموش، به چالاکی وُ چُستـی.
و به روی پوست، این لک
شاهد امراض سخت ا‌ست؟

بروم از این سرا من                    پاسـخ سـوار این بـود
نه برای تو چنین است                 پاسـخ روانـه این بـود
از پی تواَنـد، آنـان                        پاسـخ مخاطب این بـود

همـه را نهـاد وُ بُگْـذشت
آنچنان کـه رفت وُ بُگْـذشت

******************

سفر به خیر، شعر مشهور شفیعی کدکنی

عنوان این شعر از دبیلیو. اچ. اودن را «به کجا چنین شتابان؟» نوشتم، حال آن که باید «به کجا می‌روی؟» درج می‌شد. فارسی‌دوستی نیست که شعر بنام محمدرضا شفیعی کدکنی را به یاد نداشته باشد: «به کجا چنین شتابان/گون از نسیم پرسید…». عنوان اصلی این شعر شهیر در کتاب «در کوچه‌باغ‌های نیشابور» چیز دیگری‌ست: سفر به خیر. بعدها، مردم عنوان «به کجا چنین شتابان؟» را -که برگرفته از سطر اول این شعر است- به جای «سفر به خیر» به کار بردند.
من هم عنوان ترجمهٔ شعر دبلیو. اچ. اودن را از نامِ مردم‌نهادِ شعر آقای کدکنی قرض گرفتم، تا از همان ابتدای کار، تداعی صورت بگیرد. مطلع و مقطَع شعر آقای کدکنی در میان فارسی‌زبانان به جایگاه مَثَل رسیده است: «به کجا چنین شتابان؟» و «به شکوفه‌ها، به باران، برسان سلام ما را». فرضاً، همین سال پیش بود که در جادهٔ ساوه به همدان، بر تابلوی تبلیغاتی غول‌پیکری، چنین چیزی دیدم: یک سو، تصویر چشم‌گیر کیلومترشماری با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت، و دیگر سو، درشت نوشته بود: «به کجا چنین شتابان؟». جواب هم مشخص است: همدان.

شباهت‌های شعر شفیعی کدکنی و اثر اودن

وقتی که در اداره و بین کارهای روزمره، کتاب گزیدهٔ اشعار آقای دبلیو. اچ. اودن را ورق می‌زدم، به محض مواجهه با شعر where are you going، شعر سفر به خیر جناب شفیعی کدکنی به خاطرم آمد. شروع هر دو شعر بسیار شبیه بود.
در اولین سطر هر دو شعر، سوالی مشابه، با لحنی مشابه مطرح می‌شود:

– دبلیو. اچ. اودن: آی! به کجا روانه‌ای تو؟
– شفیعی کدکنی: به کجا چنین شتابان؟

بعد مشخص می‌شود که این نماد «سکون» است که از نماد «حرکت» می‌پرسد:

– دبلیو. اچ. اودن: «قاری» از «سوار» پرسید.
– شفیعی کدکنی: «گون» از «نسیم» پرسید.

در هر دو شعر، «رونده» به «ساکن» می‌گوید، می‌خواهم از این خانه بروم:

– دبلیو. اچ. اودن: بروم از این سرا من.
– شفیعی کدکنی: به هرآن کجا که باشد به جز این سرا، سرایی.

تفاوت‌های شعر شفیعی کدکنی و اثر اودن

تفاوتی بزرگ میان نماد «سکون» در این دو شعر وجود دارد. در شعر شفیعی کدکنی، گون سکونش را از «اسارت» و «وابستگی» دارد؛ ولی در شعر اودن قاری و بزدل و وحشت، از «ترس» است که مانده‌‌اند. این‌گونه است که در شعر دبلیو. اچ. اودن نوعی خباثت در نمادهای «سکون» دیده می‌شود: آن‌ها می‌خواهند «رونده» را منصرف کنند. حال آن که در شعر شفیعی کدکنی نماد «سکون» سراسر حسرت و نیک‌خواهی‌ست.
در شعر اودن، پایان‌بندی دیالوگ با «رونده» است، که عزم جزم رونده را -به رغم وسوسه‌های ماندن- در خاطر حک می‌کند؛ حال آن که در شعر کدکنی این «ساکن» است که حرف آخر را می‌زند. به پایان رسیدن دیالوگ با صدای «ساکن» به پررنگ نُمودن «حسرت» او می‌انجامد.

تاثیر شعر اودن بر شعر شفیعی کدکنی

دبلیو. اچ. اودن این شعر را در سال ۱۹۳۱ میلادی نوشته است، یعنی ۱۳۱۰ خورشیدی. شعر شفیعی کدکنی هم به سال ۱۳۵۰ در کتابش منتشر شد. میان این دو شعر چهل سال فاصله است و شاید آقای کدکنیِ آشنا با شعر انگلیس، این شعر جهان‌گیر اودن را خوانده باشد.

با تأثیر از زبان آقای کدکنی در «سفر به خیر»، شعر آقای اودن را ترجمه کردم، تا مخاطب از خواندن شعر آقای اودن همراه با یادآوری موسیقایی و محتوایی شعر آقای کدکنی لذت ببرد.

شعری که بر اثر شفیعی کدکنی اثر گذاشت
تصویری از شعر اودن که اثر مشهور شفیعی کدکنی شباهت زیادی به آن دارد.