خورشید! نمرده‌ای! حضورت پیداست
در ظلمت محض هم وفورت پیداست
هرچند که صورتت به شب پوشیدند
از روزنهٔ ستاره نورت پیداست
‌‌
*

از خاک سیه، ستاره‌ها را چیدی
هر یک به سبد نهادی و خندیدی
پیغمبر صبح بودی و می‌خواندی:
یک‌کاسه ستاره می‌شود، خورشیدی