رفیقی غزل معروفی از سعدی با مصرع آغازین هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم را نوشت و گفت: اگر می‌توانید کلمه‌ای از این شعر بردارید و موجزترش کنید. باری من هم لبیک گفتم و شعر سعدی را برایش چلاندم:)

نشد که عشقِ تو پوشم، وز آتش تو نجوشم
نشد که دل نسپارم… به دیدنت، شده هوشم

حکایتت چو شنودم، چه جای وعظ به گوشم؟
و گر تو روی نپوشی، چگونه دیده بپوشم؟

مباد پای سماعم که بعد از آن سرِ دوشم
بیا کنار من امشب، که خواب کو، ز تو دوشم؟

مرا نهادی و مویت به عالمی نفروشم
که گویم این، که ملامت نباشدم چو خروشم؟

مگو که عشق رها کن که پند می‌ننیوشم
به راه بادیه رفتم که قدر وسع بکوشم