این سه رباعی را از دفتر چهل و هشتم کتاب مختارنامه از عطار نیشابوری انتخاب کرده‌ام. نام آن دفتر: در سخن‌گفتن به زبان شمع. قریب‌به‌اتفاق رباعی‌های این دفتر چنین آغاز می‌شود: «شمع آمد و گفت:…».

فهرست محتواهای این شمارهٔ نشریهٔ باسابقه و کلاسیک Blue Unicorn را می‌توانید اینجا ببینید. لینک خرید این شماره هم همانجاست:)

و اما آن سه رباعی:

شمع آمد و گفت: «یارِ من خواهد بود،
پروانه که جان‌سپارِ من خواهد بود.
اول چو بشویمش به اشکی که مراست؛
آخِر لحدش کنارِ من خواهد بود».

شمع آمد و گفت: «بنده می‌باید بود!
در سوز، میان خنده می‌باید بود!
سر می‌بِبُرنْد هر زمانم در طشت…
پس می‌گویند: “زنده می‌باید بود”».

شمع آمد و گفت: «جانِ من می‌سوزد؛
وز جان، تنِ ناتوانِ من می‌سوزد.
سوگندْ همی خورم به جان و سرِ خویش
وز سوگندم، زبانِ من می‌سوزد».