این شعر را در وبسایتم یا هیچ مرجع رسمی دیگری منتشر نکرده بودم. اگر حافظهام درست یاری کند، بعد از فروریختن برج متروپل، نیمهشبی از سر ناامیدی چند سطری فیالبداهه نوشتم و در اینستاگرام استوری کردم؛ بعد از دقایقی هم برش داشتم. باری، چند ماهی گذشت و انقلاب زن، زندگی، آزادی زبانه کشید. در زندان فهمیدم آرزوی عزیزم با آهنگسازی ادیب قربانی آن چند سطر را خوانده است. با خودم میگفتم بنیپور این شعر را از کجا پیدا کرده که خودم هم یادم نیست؟ بعدتر کاشف به عمل آمد که رفیق خوبم، مسیح صمیمی، واسط خیر شده و آن را به آرزو رسانده است.
«چگونه زنده ماندهاید؟» را اینجا گوش کنید.
چنین به گریه خوانده بود
پرندهای که از فرازِ خاکِ تَشکَشیدهٔ وطن گذشت:
چگونه زنده ماندهاید؟
چگونه زنده ماندهاید؟
نمانده باغ و حاصلی
بهار شد -فغان- خزانِ باطلی
نشانده تیغِ خونفشان به گردنِ کبوتران، سیهدلی
چگونه مرگِ آب را…
طناب را…
کمک! کمک! کمک! کمک!
نوای بیجواب را…
چگونه زنده ماندهاید؟
چگونه زنده ماندهاید؟