به نی‌نوای وطن، ابرِ خون کند باران
و پشته‌پشته‌ٔ کشته، به دشت مُرداران

به خاکِ تشنه‌کُشش، خون ما فقط بارید
شکر نمی‌دهد این نی، ز داغِ بسیاران

شکسته قامتِ یارانِ خیزران‌‌بالا
که خون شتک زده بر صورتِ تبرداران

نگر نی‌اش، که قلم گشت و رگ‌گشاده نوشت
به خون، حکایتِ ددخوییِ تبه‌کاران:
‌‌
دریده شد گلوی نی‌زنانِ عشق‌نواز
به نیزه‌ها که بریدندشان ز نیزاران

صدای غرغره‌ٔ خون به نای نی پیچید
دگر چگونه نگریند خون‌، جگرداران؟

 

از قتل عام در نیزارهای شهرک جراحی (ماهشهر) بیشتر بدانید.