این هایکوها از کتاب Japanese Death Poems، و بر اساس متن انگلیسی ترجمه شده‌اند. هایکوهایی که در ادامه می‌خوانید، غالباً از آخرین جملات و گزین‌گویه‌هایی‌‌اند که شاعرانشان به زبان آورده‌اند.

[پس از خواندن این هایکوها، شنیدن ترانهٔ کتیبه را به شما پیشنهاد می‌کنم: شعر فریدون رهنما و اجرای فرهاد مهراد]

آتسو‌جین (مرگ: ۱۸۳۶)


زمین و فلز

به پایان می‌رسد
نفس‌هایم

ماه و موج
ادامه می‌دهند
‌ ‌
‌‌‌‌
بایسِی (مرگ: ۱۷۴۵)
‌‌

جزیرهٔ ابدیت

سنگ‌پشتی
خشک می‌کند لاکش را
با اولین پرتوهای نورِ سال


بایکا (مرگ: ۱۸۴۳)


اگر که دود دیدید
خیالتان نباشد

پسماند جالیز را آتش زده‌اند


بایکوُ (مرگ: ۱۹۰۳)

‌‌ ‌‌ ‌
فرو می‌ریزند
شکوفه‌های آلوچه

به آسمان می‌نگرم:
ماهِ تُردِ صاف


کیورای (مرگ: ۱۷۰۴)


می‌نگرم
به نوری که
کف دستم رو به خاموشی‌ست

کرم شب‌تاب


چُــها (مرگ: ۱۷۴۰)


دریای خشم‌آلود
تکه‌ای یخ را
پرتاب می‌کند
به آن‌سوی بارانداز


اِنشی (مرگ: ۱۹۰۰)


هر آنچه می‌جنبد
رو به پایان دارد

درختِ بیدِ پیچ‌در‌پیچ


فوکاکو (مرگ: ۱۷۵۳)


پوستهٔ خالیِ جیرجیرک

عریان رفتیم
آن‌گونه که آمدیم


بانزان (مرگ: ۱۷۳۰)


وداع

من نیز می‌گذرم
چنان که هر چیز دیگری

شبنمی
روی چمن


هاکوتوُ (مرگ: ۱۷۳۵)


سرده‌ها جوانه داده‌اند

و من
که منکر تن‌پروران بودم
تا دیروقت
در خواب


ایچیشی (مرگ: ۱۷۴۶)


از چه باخبر شدی؟

صدایی…
آواز خزان


ژُوا (مرگ: ۱۸۷۵)


ماه دوم سال است:

با کلاه حصیری بر سر
به خانه باز می‌گردم


کیمپوُ (مرگ: ۱۸۹۴)
‌‌

امروز:
روز دیدار آخر
با کوه فوجی


کُــسُن (مرگ: ۱۹۲۰)
‌‌
‌‌
خواهم مرد

غروب روزی که
ختمی شکوفه می‌دهد
‌‌‌
‌‌‌
کُسِکی (مرگ: ۱۷۸۸)


سوگند بخور
ای کاج
که سال‌ها سبز و جوان خواهی ماند


میتُکو (مرگ: ۱۶۶۸)
‌‌
‌‌
حباب‌های آخرین موج
ناپدید شدند

ذهن من
خالی‌‌ست


نانْدای (مرگ: ۱۸۷۲)


از آغاز زمان
فراغ
از آنِ مردگان بوده‌ست

زندگی:
برفی‌
در حال آب‌ شدن
‌‌‌ ‌‌
‌ ‌
اُتسوچی (مرگ: ۱۸۷۲)


آه
گل داوودی سفید

انسان نیز
از بهارش می‌گذرد


اُتـسوئین (مرگ: ۱۸۰۷)


پنهان
میان ریشه‌ها
‌ ‌
از چمن می‌شنوم
آواز فاخته را


اُزوی (مرگ: ۱۷۸۳)


همچنان
متصل به جهان
آرام می‌گیرم و
شکل خویش را می‌بازم


رای‌شی (مرگ: ۱۷۹۵)


تو اما
تا به امروز
وظیفه‌ات را انجام داده‌ای

مترسک پیر


رُبون (مرگ: ۱۷۲۵)


مرغ‌ دریا
در خواب
غوطه می‌خورد بر آب
میان مرگ و زندگی


سِیرا (مرگ: ۱۷۹۱)
‌ ‌ ‌
‌‌ ‌
قایق را به آب می‌اندازم
کفش‌ها را می‌کَنَم

ماه
در آب


سِنتُکو (مرگ: ۱۷۲۶)


مانند یخ
در کوه
‌‌ ‌
که تمام سال نمی‌پاید


شیکوُ (مرگ: ۱۷۴۳)

‌ ‌
ناپدید می‌شوم

در پنجره
برف‌های قله خواهد ماند


شُفو (مرگ: ۱۸۴۸)


اینک ماه
اینک من
و مسیری ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌که برف پوشانده‌ست


سُفو (مرگ: ۱۸۹۱)
‌‌ ‌‌ ‌
‌ ‌‌ ‌
میهمانی ارواح

دیروز میزبان بودم و امروز
میهمان
‌‌ ‌
‌‌‌
تانتان (مرگ: ۱۷۶۱)


در یخ‌بندان پگاه
با عصایم خواهم رفت
به جستجوی کوه فوجی


اوتسو (مرگ: ۱۸۶۳)


صاحب شکوفه‌های گیلاس

اینک
غذای گیاهان


یایتسو (مرگ: ۱۸۰۷)


بهشت

گل‌ها را می‌بینم
از کلبه‌ای که در آن دراز کشیده‌ام
‌‌ ‌

‌ ‌

[Painting by Sōami]