آیزنهاور، سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) در نطقی اعلام کرد که آمریکا میخواهد مسافرانی به ماه بفرستد. اینگونه بود که آپولو، پروژهٔ سفر انسان به تنها قمر زمین، کلید خورد. از آن روز تا سالها بعد، ماجرای سفر انسان به ماه، برگ برندهٔ بسیاری از نشریات و مجلات وقت شد. سفر به ماه؟ تکاندهنده بود برای همه، و فروغ فرخزاد هم، یکی از آنهمه. او نتوانست موفقیت پروژهٔ آپولو و فرود انسان بر کرهٔ ماه را ببیند؛ و سه سال پیش از قدم برداشتن آرمسترانگ بر ماه، تصادف کرد و درگذشت. ولیکن وصیت او خطاب به فاتحان ماه همچنان باقیست.
باری، از او تا به حال دو اشاره به «سفر انسان به ماه» دیدهام. یکی در شعری مشترک با یدالله رویایی:
سفینهها میچرخیدند
و ماه، ماهِ تصرفشده
از انتهای تهیگاهِ تو، تولد دنیا را بشارت میداد.
[نام شعر: «جسمی» | از نحو و لحن میتوان با قاطعیت گفت این سطرها از فروغ است، نه رویایی]
و دیگری در شعر «پنجره»:
ای دوست، ای برادر، ای همخون
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتل عام گلها را بنویس.