ایستاده بالای سرم: مردن؛
و در گوشم به نرمی میکند، نجوا
چیزی که ندانم چیست.
من از زبان غریبش فقط بدانم، این
که در آن
صحبتی ز وحشت نیست.
ایستاده بالای سرم: مردن؛
و در گوشم به نرمی میکند، نجوا
چیزی که ندانم چیست.
من از زبان غریبش فقط بدانم، این
که در آن
صحبتی ز وحشت نیست.